· به روباهه گفتند شاهدت کیه؟ گفت دُمم
کسی که برای تبرئه خود، همدست خود را شاهد بگیرد.
· به روی باز کسی میروند نه به در باز
برای میهمانان برخورد خوب و چهره گشادة میزبان مطرح است نه سفره پهرن و پذیرایی او.
· به ریش کسی خندیدن
کسی را بیآنکه متوجه باشد مسخره کردن.
· به سیم آخر زدن
قید همه چیز را زدن، برای رسیدن به هدف خود را از قید هر تکلف و آبرو یا حرمت رها کردن. نهایت تلاش را انجام دادن.
· به شترمرغ گفتند بپر؛ گفت: شترم، گفتند بار ببر؛ گفت: مرغم
عذر و بهانه تنبل در برابر کار.
· به صحرای کربلا زدن
به طور ناگهانی موضوع سخن را به جای دیگر کشاندن.
· به صلّابه کشیدن
رنج و عذاب دادن، سختگیری بیش از حد.
· به کس کسونش نمیدم، به همه کسونش نمیدم
حرف پدر مادر برای بالا بردن ارزش دخترشان در مقابل خواستگارانش.
· به کک بنده
گدا صفت، کسی که برای بیارزشترین چیز وکمترین منفعت نظر داشته باشد.
· به گرد پاش نمیرسد
به دو معنی:
1- اشاره به دوندة گریزان و ترسان یا عجول.
2- کسی که از جهتی در سطحی بسیار بالا قرار دارد و دیگری به حدّ و مرتبه او نمیرسد.
· به گردن گرفتن
مسؤولیت امری را متقبل شدن.
· به گوش خر یاسین خواندن
حرف یا نصیحتی که شنونده چیزی از آن نفهمد، راهنمایی و پند بیحاصل و بیهوده به گوش نااهل.
· به لعنت خدا نمیارزد
جنس نامرغوب که حتی ارزش لعنت فرستادن هم نداشته باشد.
· به ما که رسید وا رسید
گِله شخص بد شانس به این معنی: نوبت ما که شد وضع به هم ریخت و عوض شد.
· به مالت نناز که به یک شب بنده، به حسنت نناز که به یک تب بنده
اشاره به اینکه ثروت و زیبایی دو چیز متزل و ناپایدار هستند و نباید به آنها مغرور و دلخوش بود.
· به نام من به کام تو
کسی که از اسم و یا موقعیت کس دیگری استفاده کند.
· به هر سازی رقصیدن
تمکین و اطاعت، هر تکلیف و دستوری را پذیرفتن.
· به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است
در همه جا مشکل و گرفتاری وجود دارد و وضع به همین منوال و اوضاع زندگی به همین ترتیب است و فرق چندانی نمیکند.
· بیچاک دهن
بد دهن، کسی که همیشه دهانش به فحش و بد و بیراه باز باشد.
· بیچشم و رو
نمکنشناس و قدرنشناس.
· بیلزنی باغچه خودت را بیل بزن
به کسی گویند که در کار خودش وامانده و با دخالت در کار دیگری در صدد اصلاح و راه انداختن کارش برآید.
· بیمایه فطیره
بدون زحمت و خرج کار پیش نمیرود.
Subjunctive (I suggest you do)